راز جنایت مرد جوان با اعترافات تکاندهنده فاش شد
پس از گذشت یک ماه از ناپدید شدن مردی جوان در تهران، با دستگیری همسر این مرد که یک بلاگر فعال در فضای مجازی است و اعترافات دو مرد دیگر، پرده از جنایتی هولناک برداشته شد.
شروع ماجرا از یک مفقودی مرموز
اوایل اسفند ماه، مردی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن ناگهانی برادرش خبر داد. وی گفت که چند روزی است از برادرش خبری ندارد، تلفنش خاموش است و حتی همسرش نیز از او بیاطلاع است.
کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بلافاصله وارد عمل شدند و در اولین گام، به سراغ همسر مرد ناپدید شده رفتند. زن جوان اظهار داشت: «آخرین بار شوهرم گفت در راه بازگشت به خانه است، اما هرچه منتظر ماندم، نیامد. بعد از آن هم گوشیاش خاموش شد و دیگر خبری از او ندارم.»
ردپای اختلافات و نقشهای شوم
در بررسیهای بیشتر، مشخص شد این زوج اختلافات شدید و مکرری داشتهاند و زن جوان قصد جدایی داشته اما شوهرش مخالف طلاق بوده است. همین موضوع باعث شد او به عنوان مظنون اصلی تحت بازداشت قرار گیرد.
زن جوان در ابتدا خود را بیاطلاع نشان داد، اما در ادامه اعتراف کرد که با مردی به نام سهیل آشنا شده و از طریق او و یکی از دوستانش نقشهای برای گروگانگیری شوهرش کشیده بودند تا او را مجبور به طلاق کند. او ادعا کرد از اتفاقات پس از گروگانگیری بیخبر است.
کشف جسد در رودخانه کن
اعترافات این زن مسیر پرونده را تغییر داد. او در مرحلهای از بازجویی گفت: «سهیل و دوستش بعد از ربودن همسرم، او را کشتند و جسدش را در رودخانه کن انداختند.»
جستوجوهای پلیس در رودخانه کن به کشف جسدی داخل یک گونی منجر شد که تأیید شد متعلق به مرد گمشده است. سهیل و دوستش خیلی زود شناسایی و بازداشت شدند، اما در بازجوییها قتل را گردن یکدیگر انداختند.
در نهایت، سهیل لب به اعتراف گشود و قتل را پذیرفت. با اعترافات او، هر سه متهم اکنون در بازداشت هستند و تحقیقات تکمیلی ادامه دارد.
روایت قاتل: نقشهای که به قتل انجامید
سهیل، مدیر یک کارگاه آهنگری، در گفتگو با پلیس گفت: «با مقتول آشنایی نداشتم. از طریق اینستاگرام با همسرش آیدا، که بلاگر بود، برای تبلیغ کارگاهام همکاری کردم. ارتباط کاریمان ادامه داشت تا اینکه او درباره اختلافات شدیدش با شوهرش صحبت کرد و گفت که مردش حاضر نیست طلاق بدهد.»
او ادامه داد: «در ابتدا قرار بود فقط شوهرش را گروگان بگیریم و مجبورش کنیم طلاق بدهد. اما آیدا پیشنهاد پول داد تا کار را تمام کنیم. چون از نظر مالی وضعیت خوبی داشت، این پیشنهاد را جدی گرفتیم.»
سهیل گفت: «روز حادثه نقش مأمور را بازی کردیم و با این ترفند او را سوار خودرو کردیم. به کارگاه بردیم و ۲۴ ساعت آنجا نگهش داشتیم. در ابتدا نمیخواستم او را بکشم، اما ترسیدم که ما را لو بدهد. کارگری افغان را برای اجرای قتل اجیر کردم، اما موفق نشد. در نهایت من و دوستم او را به قتل رساندیم و جسدش را در رودخانه کن انداختیم.»
سهیل در پایان گفت: «فردای آن روز از کاری که کرده بودم به شدت پشیمان شدم. حالا فقط حس میکنم خودم را به ته چاهی پرتاب کردهام.»
پرونده این جنایت همچنان تحت بررسی است و دستگاه قضایی به دنبال روشن شدن تمام ابعاد آن است.
تاریخ آخرین آپدیت: 2 ماه قبل