همین حالا میتوانیم اعلام کنیم که بازی Clair Obscur: Expedition 33 به عنوان پیشتاز بیچون و چرای عنوان “بازی سال” مطرح شده است. این یک اظهارنظر جسورانه است، اما کاملاً برازنده یک بازی به همان اندازه جسور. به نظر میرسد Clair Obscur دستاوردی است که در میان برترین عناوین نقشآفرینی تاریخ قرار میگیرد و به عنوان نامهای عاشقانه به برخی از بهترین آثار این ژانر در گذشته عمل میکند، در حالی که یک تجربه سرگرمی مدرن و پرفروش را نیز ارائه میدهد.
گفته میشود پس از تماشای آن تریلر معرفی چشمگیر در تابستان گذشته، بسیاری از جمله نویسنده این متن، متعجب بودند که چگونه تیمی متشکل از حدود 30 نفر میتواند چنین بازی با ظاهر فوقالعاده و با حضور بازیگران بینظیر را خلق کند. به نظر میرسد نویسنده و بسیاری دیگر بارها از بازیهایی که با یک برداشت اول فراموشنشدنی ظاهر شدهاند اما در نهایت ناامیدشان کردهاند، تجربه تلخی داشتهاند.
اما خبر خوب این است که به گفته نویسنده، این موضوع در مورد بازی Clair Obscur: Expedition 33 صدق نمیکند. ظاهراً این بازی نه تنها انتظارات را برآورده میکند، بلکه از آنها فراتر رفته و تجربهای را ارائه میدهد که داستان، شخصیتها و گیمپلی خود را به شکلی بینظیر در هم میآمیزد، به گونهای که تنها مدیوم بازیهای ویدیویی قادر به انجام آن است.
تجربهای نقشآفرینی جمعوجور و به سبک کلاسیک
در سالهای اخیر، شاهد گرایشی در میان بازیهای نقشآفرینی قدیمی، بهویژه در فرنچایز Final Fantasy، به دور شدن از ریشههای خود و حرکت به سمت تجربههای اکشنمحورتر بودهایم. این تغییر را در Final Fantasy XVI دیدیم که شباهت بیشتری به یک بازی اکشن اغراقآمیز داشت.
Final Fantasy VII Rebirth کاملاً به دنیای باز روی آورد و ترکیبی لذتبخش از مبارزات نوبتی کلاسیک با گیمپلی اکشن مدرن را ارائه داد. البته، تعداد قابل توجهی ماموریت فرعی خستهکننده نیز در آن گنجانده شده بود، اما از بحث اصلی دور نشویم.
این بدان معنا نیست که یک “تجربه نقشآفرینی اصیل” امروزه نمیتواند موفق شود. کافی است به Baldur’s Gate 3، Persona 5 و Like a Dragon: Infinite Wealth نگاهی بیندازید. با این حال، مشکل اینجاست که آنها برای دیدن و قدردانی از تمام آنچه بازی ارائه میدهد، حداقل به صدها ساعت زمان نیاز دارند. حتی اگر بتوانید با موفقیت یک بازی را با این حجم از محتوای ارزشمند پر کنید، این میزان سرمایهگذاری زمانی چنان سنگین است که برای بسیاری از افراد دلسردکننده خواهد بود.
خوشبختانه، بازی Clair Obscur: Expedition 33 به وقت ما احترام میگذارد و یک تجربه متمرکزتر و سادهتر را ارائه میدهد که کمپین اصلی آن حدود 30 ساعت به طول میانجامد، در حالی که محتوای اضافی زیادی نیز برای سرگرم کردن شما تا 30 ساعت دیگر ارائه میدهد. تعداد کمی از بازیها به اندازه Expedition 33 مرا راضی کردهاند، هر نیازی را که به ذهنم میرسد برطرف کرده و در عین حال از حد خود فراتر نمیرود.
یکی از نگرانیهای من در مورد نسخه پیشنمایش ماه گذشته این بود که روند بازی کمی بیش از حد ساده و تقریباً فاقد محتوا باشد. مهم نیست که بازی چقدر زیبا باشد – و قطعاً یک اثر هنری است که بعداً بیشتر در مورد آن صحبت خواهم کرد – اگر فقط در راهروها بین درگیریها قدم بزنم، کافی نخواهد بود.
خوشحالم که بگویم اینطور نیست؛ هر سطح کمتر شبیه یک راهروی خطی و بیشتر شبیه یک سیاهچال ساده است که مسیرهای فرعی را ارائه میدهد که همه آنها به نوعی از نقطه A به نقطه B منتهی میشوند. شما میتوانید از مسیر اصلی خارج شده و بسیاری از اسرار Expedition 33 را کشف کنید، که همگی هدفی را دنبال میکنند.

بازی Clair Obscur: Expedition 33؛ تولد یک هیبرید نقشآفرینی نوآورانه با چاشنی Soulslike
یکی از جذابترین جنبههای بازی Clair Obscur: Expedition 33، سیستم مبارزه منحصربهفرد آن است که به نظر میرسد المانهایی از فرنچایزهای محبوب Final Fantasy و Persona را با چالشهای طاقتفرسای ژانر Soulslike ترکیب کرده است. به گفته منتقد، اگرچه در ظاهر سیستم مبارزه نوبتی به نظر میرسد، اما در عمل بسیار ظریفتر و پیچیدهتر است.
در هر نوبت، شخصیتها به ترتیب عمل کرده و از حملات پایه و مهارتهای ویژه استفاده میکنند. مهارتهای ویژه نیازمند Action Points (AP) هستند که در طول نبرد جمعآوری میشوند. این مکانیک برای کهنهسربازان بازیهای نقشآفرینی چندان غریب نیست، اما نحوه مدیریت AP است که چالش اصلی را ایجاد میکند.
یکی از راههای اصلی کسب AP، دفع حملات دشمنان (Parry) است، اما بهترین راه برای جلوگیری از آسیبهای سنگین دشمنان غولپیکر، جاخالی دادن (Dodge) و دفع حملات با زمانبندی دقیق است. بازی Clair Obscur: Expedition 33 به طور مداوم بازیکنان را به چالش میکشد. اگرچه دشمنان معمولی نیز در بازی وجود دارند، اما نبردهای باس فایت، نقطه اوج هیجان هستند و از نظر طراحی و نحوه مبارزه، با بهترین آثار FromSoftware رقابت میکنند.
حتی در درجات سختی پایینتر، بازیکنان باید تمام تلاش خود را به کار گیرند؛ گیمپلی دشوار بازی به طرز شگفتانگیزی با داستان و تمهای روایی آن گره خورده است. خوشبختانه، راههای مختلفی برای تجهیز و تقویت اعضای گروه وجود دارد. بازیکنان میتوانند سلاحهای خود را ارتقاء داده و ویژگیها و درختهای مهارت را بر اساس سلاحهای انتخابی شخصیسازی کنند، که این امر منجر به ایجاد سبکهای بازی منحصربهفرد و بسیار مؤثر میشود.
به عنوان مثال، منتقد به یکی از buildهای خود اشاره میکند که در آن شخصیت با نصف جان وارد مبارزه میشود اما بر اساس میزان جان از دست رفته، آسیب بیشتری وارد میکند. در مقابل، یکی از همکاران او همان شخصیت را به گونهای متفاوت ساخته بود که بر انجام حملات هرچه بیشتر تمرکز داشت.
این سطح از شخصیسازی نه تنها گیمپلی را تازه و جذاب نگه میدارد، بلکه به بازیکنان اجازه میدهد تا با سبکهای مختلف بازی آزمایش کرده و سبکی را پیدا کنند که با نقاط قوت آنها سازگار باشد. این سیستم عمیق با ویژگیهای جانبی قدرتمندی به نام Pictos و Luminas تکمیل میشود. این ویژگیها مزایای مختلفی را در طول نبرد به اعضای گروه ارائه میدهند، از جمله وارد کردن آسیب بیشتر، کسب AP بیشتر در هنگام انجام اقدامات در نبرد، یا حتی یک بار احیا شدن پس از مرگ. به نظر میرسد سیستم مبارزه بازی Clair Obscur: Expedition 33 یک کیک خوشمزه است که این ویژگیها نقش خامه روی آن را ایفا میکنند.

روایتی ظریف و ارائهای بینقص
بازی Clair Obscur: Expedition 33 که در دنیایی فانتزی تاریک با الهام از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم فرانسه (دوران Belle Époque) جریان دارد، داستان Expedition 33 را روایت میکند؛ گروهی متشکل از شهروندان منتخب شهر Lumiere. آنها به رهبری گوستاو (با صدای چارلی کاکس)، مائل (با صدای جنیفر انگلیش)، لون (با صدای کیرستی رایدر) و سیِل (با صدای شالا نایکس)، سفری را برای شکست دادن نقاش شرور، شخصیتی مرموز با قدرتهای خدایی که همه افراد با سن معین را میکشد، آغاز میکنند.
این رویداد، که در بازی با نام Gommage شناخته میشود، مدت زیادی است که جهان را تحت تأثیر قرار داده است. شهروندان Lumiere مجبورند زندگی خود را با این آگاهی سپری کنند که تاریخ انقضا دارند.
بنابراین، جای تعجب نیست که تم اصلی روایت در اینجا، اندوه و نحوه برخورد مردم با آن است. تصور کنید فرزندی به دنیا میآورید و خانوادهای تشکیل میدهید در حالی که میدانید قبل از اینکه آنها ده ساله شوند، خواهید مرد.
این یکی از چندین واقعیتی است که مردم Lumiere و همچنین اعضای Expedition در طول بازی با آن دست و پنجه نرم میکنند. با این حال، معنای فراگیر داستان هرگز به طور مستقیم به ما تحمیل نمیشود.
دلیل این امر این است که Sandfall Interactive در هنر “نشان دادن، نه گفتن” مهارت پیدا کرده است. در حالی که سایر بازیهای نقشآفرینی توضیحات سنگین و خستهکنندهای را به بازیکنان خود تحمیل میکنند، Expedition 33 میزان قابل توجهی از خویشتنداری را نشان میدهد. بارها و بارها، به خصوص در اوایل بازی، من مشتاق دریافت مقداری زمینه و پیشینه بودم.
با این حال، در واقع، همین امر نشان داد که من به بازی جذب شدهام. میخواستم عمیقتر در دنیای آن غوطه ور شوم، بیشتر در مورد ساکنان آن بیاموزم و زمان بیشتری را با آنها در بازی بگذرانم. میخواستم در گفتگوها شرکت کنم نه لزوماً برای پاداش، بلکه برای اینکه بیشتر در مورد هویت آنها بدانم: علایق، خواستهها و انگیزههایشان.
وابستگی عاطفی که به این شخصیتها پیدا کردم، صادقانه بگویم، بینظیر است. در دنیایی که اکتشاف در یک بازی ویدیویی نه با کنجکاوی، بلکه با یک پیکان در مرکز صفحه دیکته میشود، بازی Clair Obscur: Expedition 33 یک نفس تازه و دلپذیر است.
…Sandfall Interactive در هنر “نشان دادن، نه گفتن” مهارت پیدا کرده است. در حالی که سایر بازیهای نقشآفرینی توضیحات سنگین و خستهکنندهای را به بازیکنان خود تحمیل میکنند، Expedition 33 میزان قابل توجهی از خویشتنداری را نشان میدهد.
علاوه بر اشتیاق برای یادگیری بیشتر در مورد شخصیتهای بازی، تیم صداپیشگی Expedition 33 یکی از بهترین عملکردهای یک بازی از زمان Baldur’s Gate 3 را ارائه داده است.
با توجه به استعدادهای به کار گرفته شده در اینجا، از جمله جنیفر انگلیش از Baldur’s Gate 3، شاید این نباید تعجبآور باشد. با این حال، یادآوری این نکته ضروری است که این تیم صداپیشگی بود که توجه همگان را به Clair Obscur جلب کرد.
بسیار آسان بود که پس از جذب چنین بازیگران مشهوری، به موفقیت خود اکتفا کنند، اما باید اعتراف کرد که کیفیت نویسندگی و جهانسازی موجود با توانایی بازیگران مطابقت دارد و کلمات را از صفحه بلند میکند. من در این ترن هوایی از رویدادها، اندوه، شادی و هر احساسی بین این دو را حس کردم.
برخی از نمادها و مضامین ممکن است کمی مستقیم به نظر برسند، با توجه به اینکه ترجمه تقریبی “Clair Obscur” “روشن/تاریک” است. با این حال، باز هم، بازی Clair Obscur: Expedition 33 این مضامین را به ما تحمیل نمیکند؛ در عوض، اجازه میدهد آنها به طور ارگانیک رشد کنند.
ناگفته نماند، حتی اگر مضامین “مستقیم” باشند، بازی در برخی مواقع آنقدر معمایی است که هرگز احساس نخواهید کرد که همه چیز را فهمیدهاید.

دنیایی که خود یک اثر هنری است
رویکرد آهسته و پیوسته بازی Clair Obscur: Expedition 33 در داستانسرایی، با جلوههای بصری چشمنواز آن دوچندان میشود. با توجه به الهام بصری بازی Clair Obscur: Expedition 33 از “عصر طلایی” فرانسه (Belle Époque)، جای تعجب نیست که این عنوان شبیه یک اثر هنری واقعی به نظر میرسد.
میزان قابل توجهی از جزئیات در بازی Clair Obscur: Expedition 33 به نمایش گذاشته شده است، از عظمت و ابهت دشمنان گرفته تا طراحیهای متنوع هر سیاهچال و به ویژه طراحی شخصیتها. با این حال، تمرکز هم بر جنبههای خرد و هم کلان وجود دارد و این امکان را فراهم میکند تا جزئیات ظریف نیز به چشم بیایند. به عنوان مثال، پس از یک نبرد دشوار و در حالی که جان اعضای گروه کم است، میتوان خون، عرق و کثیفی را بر چهره آنها مشاهده کرد. این یک لمس عالی است که به غوطهوری کلی بازی Clair Obscur: Expedition 33 میافزاید.
با این حال، حتی این مجموعه گرافیکی تقریباً بینقص در مقایسه با موسیقی متن بازی Clair Obscur: Expedition 33 کمرنگ میشود. این یکی از بهترین موسیقیهایی است که من تا به حال در یک بازی ویدیویی شنیدهام. لحظهای با یک قطعه ارکسترال روبرو میشوم که مرا در محیط غرق میکند، و لحظهای دیگر، یک ضرب آهنگ فوقالعاده ترکیبی کلاسیک/مدرن است که در طول یک نبرد باس، مرا روی لبه صندلی نگه میدارد.
هر قطعه موسیقی به طور کامل با حال و هوای گیمپلی بازی Clair Obscur: Expedition 33 مطابقت دارد، و Sandfall میداند چه زمانی باید به آن موسیقی متن بسیار مهم تکیه کند و مهمتر از آن، میداند چه زمانی باید سکوت کند تا تنش ایجاد شود. من نمیتوانم از گوش دادن به موسیقی متن این بازی Clair Obscur: Expedition 33 دست بکشم؛ من به معنای واقعی کلمه در حین نوشتن این بررسی به آن گوش میدهم. اگر لورین تستارد چندین جایزه پایان سال را برای موسیقی متن بازی Clair Obscur: Expedition 33 دریافت نکند، من بسیار ناامید خواهم شد.
منابع: dualshockers.steam
بازی The First Berserker: Khazan – یک Souls-Like تمام عیار که شما را به چالش میکشد! برای مشاهده کلیک کنید
بازی REPO؛ عنوان ترسناک همکاری که طوفان به پا کرد: امتیاز شگفتانگیز ۹۷ درصدی در استیم! برای مشاهده کلیک کنید
یک رقیب دیگر از راه رسید: بازی Riven Crown وارد عرصهی Soulslikeهای PC میشود – برای مشاهده کلیک کنید
تاریخ آخرین آپدیت: 2 ماه قبل