مهدی سلطانی یکی از بازیگران با تجربه و شناخته شده در تلویزیون ایران است که در فصل چهارم سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان به جمع بازیگران این سریال پیوسته است. با این حال، نقش او در این سریال، به ویژه در قسمت سوم، با انتقادات زیادی مواجه شده است. در این مقاله به بررسی بازی مهدی سلطانی و چالشهایی که در ایفای نقش مردی روانپریش و معتاد به الکل با آنها روبرو بوده، خواهیم پرداخت. همچنین به تأثیر این نقش بر داستان و شخصیتهای دیگر سریال در ای بازی نگاهی خواهیم انداخت.
ویژگیهای ظاهری و شخصیت نقش
مهدی سلطانی در «زخم کاری ۴» نقش مردی روانپریش را بازی میکند که سالهاست در بیمارستان روانپزشکی بستری است. او تحت تأثیر داروهایی که مصرف میکند، حالت نرمالی ندارد و این موضوع به خوبی در ویژگیهای ظاهری او نمایان است. موها و ریشهای بلند و سفید و نامرتب او، به همراه لباسهای بیمارستانی، تصویری از یک مرد آسیبدیده و زخمخورده را به نمایش میگذارد. در صحنهای که او به عروسی سیما میآید، با کت و شلوار و پیرهن سفید دیده میشود که این تغییر ناگهانی در ظاهرش، به نوعی نشاندهندهی تضاد درونی شخصیت اوست.
اهمیت نقش و تأثیر آن بر داستان
نقش مهدی سلطانی در «زخم کاری ۴» به گذشته سیما و خانوادهاش ارتباط دارد. او به دلیل ورشکستگی خانوادهاش به پایین شهر میرود و خود را درگیر اعتیاد میکند. دخترش او را در مرکز روانپزشکی بستری میکند و به همه میگوید که پدرش مرده است. حالا در شب عروسی سیما و مالک، پدر او به ناگاه ظاهر میشود و دروغهای او دربارهی گذشته فاش میشود. این نقش به نوعی معادل شخصیت برابانسیو در نمایشنامه «اتللو» است که از بیمهری دخترش رنج میبرد و این موضوع میتواند به عمق داستان و شخصیتها افزوده کند.
چالشهای بازی و عدم باورپذیری
با وجود تجربه زیاد مهدی سلطانی در ایفای نقشهای مهم، بازی او در «زخم کاری ۴» به اندازهای که انتظار میرفت موفق نبوده است. در قسمت دوم سریال، سلطانی باید نقش مردی روانپریش و زخمخورده را به خوبی ایفا کند. اما آنچه از بازی او مشاهده میشود، بیشتر به یک نمایش غلوآمیز و غیرقابل باور شباهت دارد. به عنوان مثال، در سکانسی که او نام دخترش را میشنود و فریاد میزند، یا در عروسی که مست میشود و فریاد میکشد، بازی او به اندازه کافی اثرگذار نیست و بیشتر به نظر میرسد که او برای ایفای این نقش بیش از حد تلاش میکند.
عدم درونیسازی شخصیت
نکتهای که در بازی مهدی سلطانی به وضوح مشاهده میشود، عدم درونیسازی شخصیت اوست. او نتوانسته است به خوبی به عمق شخصیت روانپریش و معتاد خود نفوذ کند و به همین دلیل، تماشاگران نمیتوانند او را به عنوان یک شخصیت واقعی و باورپذیر بپذیرند. در سکانسی که او کنار مالک نشسته و از بیوفاییهای دخترش گلایه میکند، انتظار میرود که اوج شکوه بازی سلطانی را ببینیم، اما به دلیل تصنعی بودن بازیاش، این صحنه نیز نتوانسته است تأثیرگذار باشد. این عدم درونیسازی میتواند به دلیل عدم شناخت کافی از شخصیت و پیشینه او باشد که نیاز به تحقیق و بررسی بیشتری دارد.
نتیجه گیری
در نهایت، مهدی سلطانی با وجود تجربه و تواناییهایش، در «زخم کاری ۴» نتوانسته است به خوبی از عهده ایفای نقش مردی روانپریش برآید. بازی او در این سریال، به ویژه در صحنههای کلیدی، به اندازهای که باید باورپذیر و اثرگذار باشد، نبوده است. این موضوع نشاندهندهی چالشهایی است که بازیگران در ایفای نقشهای پیچیده با آنها مواجه هستند و نیاز به توجه بیشتری به جزئیات و درونیسازی شخصیت دارد. در نهایت، امیدواریم که سلطانی در پروژههای آینده خود بتواند به خوبی از عهده ایفای نقشهای چالشبرانگیز برآید و تماشاگران را با بازیهای خود تحت تأثیر قرار دهد.
تاریخ آخرین آپدیت: 3 هفته قبل