چه چیزی یک بازی را جزو بدترین بازی های تاریخ میکند؟ گرافیک ضعیف؟ گیم پلی تکراری؟ داستان بیمعنی؟ یا ترکیبی از همه اینها؟ در دنیای بازی های ویدیویی، معیارهای زیادی برای سنجش کیفیت یک بازی وجود دارد. اما برخی از بازیها آنقدر از این معیارها فاصله دارند که به عنوان بدترین بازیهای تاریخ شناخته میشوند.
دنیای بازیها، جهانی پر از ماجراجویی، هیجان و تخیل است. اما در این دنیای رنگارنگ، گاهی اوقات بازیهایی تولید میشوند که نه تنها از این تعاریف فاصله میگیرند، بلکه تجربه بازی کردن را به یک کابوس تبدیل میکنند. بازیهایی که به دلایل مختلفی از جمله گرافیک ضعیف، گیم پلی تکراری، داستان بیمعنی و یا باگ های فراوان، نتوانستهاند انتظارات گیمرها را برآورده کنند. در این مقاله، به سراغ برخی از بدترین بازیهای تاریخ میرویم و دلایل شکست آنها را بررسی میکنیم. با ما همراه باشید تا به اعماق تاریکی دنیای بدترین بازی های تاریخ سفر کنیم.
بدترین بازی های تاریخ: E.T. the Extra-Terrestrial
فاجعهای به نام E.T.: سقوط یک ستاره در دنیای بازی ها
سال 1982، سالی بود که فیلم علمی-تخیلی «E.T. موجود فرازمینی» دل میلیونها نفر را به لرزه درآورد. اما در همان سال، بازی ویدیویی اقتباسی از این فیلم، فاجعهای در صنعت بازیهای ویدیویی رقم زد.
E.T. the Extra-Terrestrial که با عجله و بیتوجهی به جزئیات ساخته شد، به سرعت به نمادی از شکست در دنیای بازیها تبدیل شد. گرافیک بسیار ضعیف، گیمپلی تکراری و خستهکننده و فقدان هرگونه عمق در طراحی مراحل، این بازی را به یکی از بدترین تجربیات بازیکردن تبدیل کرد.
اما داستان E.T. تنها به نقدهای منفی منتقدان ختم نمیشود. این بازی، نقش مهمی در سقوط صنعت بازیهای ویدیویی در سال 1983 ایفا کرد. میلیونها نسخه نفروخته از این بازی، در نهایت در یک محل دفن زباله در نیومکزیکو به خاک سپرده شدند. تصویری که تا سالها پس از آن، نماد هدر رفت منابع و بیتوجهی به کیفیت در صنعت بازیسازی بود.
بدترین بازی های تاریخ: Rambo: The Video Game
فاجعهای به نام رامبو: یک فرصت از دست رفته
سال 2014 بود که طرفداران جان رمبو با اشتیاق فراوان منتظر بودند تا با این شخصیت افسانهای در دنیای بازیها همراه شوند. بازیای که قرار بود هیجان و اکشنی را تداعی کند که در فیلمهای این سری تجربه کرده بودیم. اما آنچه به دستمان رسید، چیزی جز یک فاجعه نبود.
Rambo: The Video Game به جای آنکه تجربهای نفسگیر و هیجانانگیز باشد، به یک تیراندازی ریل تکراری تبدیل شد که گویی از آرکیدهای دهه 90 بیرون آمده است. تصور کنید که در نقش رامبو، اسطوره مبارزه، مجبور باشید به صورت خودکار و بدون هیچ انتخابی به سمت دشمنان شلیک کنید. این چیزی بود که بازی به بازیکنان ارائه میداد. گرافیک قدیمی، طراحی تکراری مراحل و فقدان عمق در گیمپلی، همه دست به دست هم دادند تا این بازی به یکی از بزرگترین ناامیدیهای سال تبدیل شود.
این بازی نشان داد که صرفاً استفاده از یک شخصیت محبوب برای ساخت بازی کافی نیست. برای خلق یک تجربه بازیکردنی موفق، نیاز به ایدههای نوآورانه، گیمپلی جذاب و احترام به روحیهی اصلی شخصیت است. در مورد رامبو، سازندگان بازی نتوانستند به درستی از این فرصت استفاده کنند و نتیجهای جز ناامیدی طرفداران را در پی نداشت.
بدترین بازی های تاریخ: Hotel Mario
وقتی یک افسانه به بدترین کابوس گیمرها تبدیل میشود
سال 1994 سالی بود که دنیای بازیهای ویدیویی شاهد تولد یکی از عجیبترین و بحثبرانگیزترین بازیهای تاریخ بود: هتل ماریو. این بازی که برای کنسول سیدیآی منتشر شد، به سرعت به نمادی از شکست و بدترینهای صنعت بازیسازی تبدیل شد.
تصور کنید ماریو، قهرمان دوستداشتنی و پرانرژی بازیهای ماریو، را در یک هتل عجیب و غریب ببینید که با ظاهری ترسناک و انیمیشنهایی که بیشتر شبیه به یک نقاشی کودکانه است، به شما خیره شده باشد. این همان چیزی است که هتل ماریو به شما ارائه میدهد. گیمپلی تکراری، کنترلهای نامناسب و طراحی سطحی که هیچ هیجانی را به همراه ندارد، همه و همه دست به دست هم دادهاند تا این بازی به یکی از فراموشنشدنیترین فجایع صنعت بازیسازی تبدیل شود.
چرا هتل ماریو چنین شکست فاحشی خورد؟
- انیمیشنهای وحشتناک: انیمیشنهای بازی به قدری بد بودند که حتی برای آن دوران هم غیرقابل قبول بودند. شخصیتها به طرز عجیبی طراحی شده بودند و حرکاتشان بسیار مصنوعی و غیر طبیعی به نظر میرسید.
- گیم پلی تکراری: گیمپلی بازی بسیار ساده و تکراری بود و هیچ نوآوری یا چالشی در آن وجود نداشت.
- کنترلهای نامناسب: کنترل کردن شخصیتها در بازی بسیار دشوار بود و باعث میشد تا بازیکن تجربه بازی نامطلوبی داشته باشد.
- طراحی سطح ضعیف: طراحی سطوح بازی نیز بسیار ساده و بیروح بود و هیچ جذابیتی برای بازیکن ایجاد نمیکرد.
بدترین بازی های تاریخ: Sonic the Hedgehog (2006)
سونیک 06: کابوسی که رویاهایمان را شکست
سال 2006، سالی بود که طرفداران پر و پا قرص سونیک با اشتیاقی وصفناپذیر منتظر بودند تا با نسخه جدید و مدرن این شخصیت محبوب آشنا شوند. اما چیزی که در انتظارشان بود، بسیار فراتر از یک ناامیدی ساده بود؛ یک کابوس تمامعیار که رویاهایشان را به خاکستر تبدیل کرد.
Sonic the Hedgehog یا به اختصار Sonic ’06، با مشکلات فنی فراوان، گیمپلی ناپخته و داستانی گیجکننده و پیچیده، به یکی از بدترین بازیهای تاریخ تبدیل شد. کنترلهای نامناسب، دوربینهای خراب و باگهای فراوان، تجربه بازی را به یک فاجعه تمامعیار تبدیل کرده بود. گویی سازندگان بازی، با عجلهای وصفناپذیر، سعی داشتند این بازی را به هر قیمتی به بازار عرضه کنند، بیآنکه به کیفیت آن توجهی داشته باشند.
این اتفاق تلخ نشان داد که حتی محبوبترین شخصیتهای دنیای بازیهای ویدیویی نیز در برابر عجله و بیتوجهی سازندگان مصون نیستند. سگا، پس از دریافت واکنشهای منفی شدید از طرفداران، مجبور شد این بازی را از بازار جمعآوری کند تا از خدشهدار شدن بیشتر برند سونیک جلوگیری کند.
Sonic ’06 به عنوان یک درس عبرت بزرگ برای صنعت بازیسازی شناخته میشود. این بازی به ما یادآور میشود که موفقیت یک بازی تنها به یک شخصیت محبوب وابسته نیست، بلکه به عوامل دیگری همچون کیفیت ساخت، گیمپلی جذاب و داستان سرایی قوی نیز بستگی دارد.
بدترین بازی های تاریخ: Ride to Hell: Retribution
سفری به اعماق فلاکت بازی های ویدیویی با Ride to Hell: Retribution
Ride to Hell: Retribution، نامی که به تنهایی حکایت از یک فاجعه در دنیای بازیهای ویدیویی دارد. این بازی اکشن-ماجراجویی که در سال 2008 معرفی و پس از تاخیرات طولانی در سال 2013 منتشر شد، به سرعت به یکی از بدترین بازیهای تاریخ تبدیل شد و جایگاه خود را در لیست سیاه صنعت بازیسازی تثبیت کرد.
این بازی که قرار بود تجربهای هیجانانگیز از دنیای موتورسواری و اکشن را به گیمرها ارائه دهد، به یک کابوس تمامعیار تبدیل شد. کنترلهای بازی چنان نامناسب و غیرقابل پیشبینی بودند که گویی موتورسیکلت شما به جای فرمان، به ارادهی خودش حرکت میکرد. گرافیک بازی نیز به شدت قدیمی و بیروح بود و طراحی مراحل تکراری و خستهکننده، هیچ نوآوری و جذابیتی را به همراه نداشت.
اما شاید بزرگترین مشکل این بازی، داستان بیمعنا و توهینآمیز آن بود. نمایش زنها در این بازی به قدری مبتذل و توهینآمیز بود که باعث شد بسیاری از گیمرها به شدت از این بازی دلخور شوند. شیءانگاری و جنسیسازی زنها در این بازی، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و به یکی از دلایل اصلی شکست این بازی تبدیل شد.
Ride to Hell: Retribution نمونه بارزی از یک بازی است که بدون هیچگونه برنامهریزی و تلاش برای بهبود کیفیت، به بازار عرضه شده است. این بازی به ما یادآوری میکند که عجله برای انتشار یک بازی، میتواند به چه فاجعهای منجر شود. این بازی همچنین نشان میدهد که احترام به مخاطب و ارائه یک محصول با کیفیت، چقدر اهمیت دارد.
منابع: thetoptens.steam
معرفی برترین بازی های موبایل 2024-برای مشاهده کلیک کنید
سوالات متداول درباره بدترین بازی های تاریخ
چرا برخی بازی ها به عنوان بدترین بازی ها شناخته میشوند؟
دلایل مختلفی برای این موضوع وجود دارد، از جمله مشکلات فنی مانند باگها و گرافیکی ضعیف، گیمپلی تکراری و خستهکننده، داستان ضعیف و روایت نامناسب، و همچنین تصمیمگیریهای اشتباه در طراحی بازی.
شکست یک بازی چه تاثیری بر صنعت بازی سازی میگذارد؟
شکست یک بازی میتواند به اعتبار شرکت سازنده آسیب برساند، اعتماد سرمایهگذاران را کاهش دهد و باعث شود تا روند توسعه بازیهای بعدی کند شود. همچنین، میتواند به تغییر رویکرد شرکتها در ساخت بازی و توجه بیشتر به کیفیت بازیها منجر شود.
تاریخ آخرین آپدیت: 1 ماه قبل