فیلم «قیف» به کارگردانی محسن امیریوسفی و با بازی رضا عطاران به عنوان نقش اول، پس از نزدیک به یک ماه از اکران، نتوانسته است انتظارات مخاطبان را برآورده کند. با توجه به سابقه عطاران در ساخت کمدیهای موفق و محبوب، بسیاری از تماشاگران امیدوار بودند که این فیلم نیز به عنوان یک کمدی حال خوب کن و گیشهپسند عمل کند. اما متأسفانه، «قیف» نتوانسته است به این اهداف دست یابد و در رده هشتم جدول فروش قرار گرفته است. این موضوع نشاندهنده نارضایتی عمومی از کیفیت فیلم و عدم تطابق آن با انتظارات اولیه است. با ما در ای بازی همراه باشید.
ایده و داستان
ایده اصلی فیلم «قیف» میتوانست به عنوان یک طرح جذاب برای ساخت یکی از بهترین کمدیهای ایرانی با عناصر فانتزی باشد. داستان درباره یک دیو فضایی است که به دنبال عشق زمینیاش به ایران میآید و از زمان ساسانیان به دنبال زن میگردد. با این حال، از نیمه فیلم، داستان به سمت سکانسهای کمدی درجه چندم رفته و ایدههای بکر آن رها میشود. این موضوع باعث شده که فیلم به شدت از نظر داستانی و فانتزی ضعیف به نظر برسد.
نقد بخش ابتدایی
در ۳۰ دقیقه ابتدایی فیلم، که شامل مراسم عروسی قیف و ملوک است، تماشاگران با خندههای بیوقفهای مواجه میشوند. اما با ورود به ماجرای پیدا کردن زن برای خسرو، داستان به یک فاز دوگانه و تکراری میرسد. سکانسهای تکراری و برداشتهایی از آثار دیگر، فیلم را به سمت یک شیب نزولی میکشاند. به عنوان مثال، ایده ورود هزاران زن به خانه ملوک برای آشنایی با قیف، پیش از این در فیلم «زیر درخت هلو» دیده شده است.
ضعف های فانتزی و تخیلی
بخش فانتزی و تخیلی «قیف» به شدت ضعیف است و بیشتر به یک فیلم تلویزیونی تخیلی شباهت دارد تا یک اثر سینمایی با کیفیت. در حالی که فیلمهای قدیمیتر مانند «من زمین را دوست دارم» با داستان منطقی و امکانات محدود، موفق به ارائه یک داستان جذاب شده بودند، «قیف» در این زمینه ناکام مانده است.
رقصها، قهر و آشتیها، رفتارها و دیالوگها در زمانی که همه بازیگران در دست شخصیتی به نام ژاله گرفتار هستند، بیش از هرچیز به یک فیلم تلویزیونی تخیلی عصرگاهی میخورد تا فیلم سینمایی که سه نام عطاران، امیریوسفی و ملکان پشت آن قرار دارد. این ضعف در بخش فانتزی باعث میشود که تماشاگر نتواند با داستان ارتباط برقرار کند و از تماشای فیلم لذت ببرد.
نقش کارگردان و نویسنده
محسن امیریوسفی، که به عنوان کارگردان در کنار عطاران قرار دارد، در این فیلم نتوانسته است اثر خاصی از خود به جای بگذارد. با مقایسه «قیف» با دیگر آثار امیریوسفی، هیچ وجه اشتراکی میان آنها پیدا نمیشود و این موضوع جای بحث دارد.
بازیگران و شخصیت ها
بازیگران فیلم، به ویژه رضا عطاران و عباس جمشیدیفر، بار زیادی از فیلم را به دوش میکشند. عطاران با بازی کمدی خود میتواند مخاطب را بخنداند، اما در نیمه دوم فیلم، حتی به او نیز مجالی برای بازی داده نمیشود. جمشیدیفر نیز در برخی سکانسها برجستهتر از عطاران ظاهر میشود، اما دیگر بازیگران مانند فریده سپاهمنصور و ویدا جوان نتوانستهاند به خوبی از پتانسیل خود استفاده کنند.
نتیجه گیری
در نهایت، «قیف» به عنوان یک کمدی فانتزی، نتوانسته است انتظارات را برآورده کند و به نظر میرسد که ایدههای بکر آن در اجرا به شدت رها شدهاند. با وجود بازیگران مطرح و نامهای بزرگ در پشت صحنه، این فیلم نتوانسته است به یک اثر ماندگار تبدیل شود و بیشتر شبیه به یک کمدی بیهدف و تکراری به نظر میرسد.
این فیلم میتواند به عنوان یک یادآوری باشد که حتی با وجود نامهای بزرگ و ایدههای جذاب، کیفیت نهایی اثر به اجرای صحیح و هماهنگی میان عناصر مختلف بستگی دارد. «قیف» به وضوح نشان میدهد که در سینما، تنها داشتن یک ایده خوب کافی نیست و باید این ایده به درستی اجرا و روایت شود تا بتواند مخاطب را به خود جذب کند.
تاریخ آخرین آپدیت: 2 هفته قبل