کمال دانا

دست شما، سرنوشت شما: سفر به دنیای کف شناسی با آقای کمال دانا

کافه گفتگو
زمان مطالعه: 18 دقیقه
میانگین رتبه
5 از 5 ستاره. 3 رأی.
رتبه من:

در دنیای امروز که علم و هنر به هم پیوسته‌اند، بررسی ابعاد مختلف توانمندی‌های انسانی می‌تواند به درک بهتری از وجود ما کمک کند. در این راستا، به گفتگویی با آقای کمال دانا، یکی از متخصصان برجسته در زمینه کف بینی، پرداخته‌ایم. ایشان با سال‌ها تجربه و دانش در این حوزه،

آقای کمال دانا به ما خواهند گفت که چگونه می‌توان از خطوط و نشانه‌های موجود در کف دست برای درک بهتر شخصیت و آینده فرد استفاده کرد. در این مصاحبه، به بررسی چالش‌ها، فرصت‌ها و تجربیات آقای کمال دانا در این زمینه می‌پردازیم و به آن دسته از علاقه‌مندان به یادگیری این علم ارزشمند نیز نکات و توصیه‌هایی خواهیم داشت. با ما همراه باشید تا بیشتر با این علم جالب و جذاب آشنا شویم.

جناب آقای کمال دانا عزیز ،با سلام و احترام ،خیلی متشکرم که در این گفتگو شرکت فرمودید.

لطفا بیوگرافی کوتاهی درباره خودتان بفرمایید و سلامی با مخاطبان کافه گفتگو داشته باشید .

سلام وقت بخیر امیدوارم که حالتون خوب باشه و اوضاع بر وفق مراد باشه برای همتون ، بنده کمال دانا هستم نویسنده کتاب “راز دست” و مربی دوره‌های آموزش علم کف شناسی

بخش اول: درباره هنر کف‌بینی و شروع کار از آقای کمال دانا

کافه گفتگو: آقای کمال دانا، چطور به کف‌بینی علاقه‌مند شدید و از چه زمانی شروع به یادگیری این هنر کردید؟

آقای کمال دانا : شاید برایتان جالب باشد که چطور با این علم آشنا شدم، چگونه آموزش دیدم و در نهایت به اینجا رسیدم. این داستان به سال‌های خیلی دور، حدوداً سال ۱۳۸۰ برمی‌گردد. در آن زمان من در شهر خودم، مهاباد، یک کتابفروشی به نام “ذهن برتر” تأسیس کردم که به صورت تخصصی در زمینه روانشناسی فعالیت می‌کرد. این موضوع در شهر ما چیز جدیدی بود، چرا که تا آن زمان کتابفروشی تخصصی در مهاباد وجود نداشت. درست است که کتابفروشی‌هایی بودند، اما بیشترشان نوشت‌افزار می‌فروختند و کتاب‌های زیادی در اختیار نداشتند. در واقع، بیشتر به عنوان فروشگاه نوشت‌افزار شناخته می‌شدند تا کتابفروشی واقعی.

از آنجایی که علاقه زیادی به روانشناسی داشتم و خودم نیز در این زمینه مطالعه زیادی کرده بودم، تصمیم گرفتم کتابفروشی‌ای با محوریت روانشناسی راه‌اندازی کنم. ما مغازه‌ای در بهترین نقطه شهر داشتیم که مال ورثه بود و آنها به من اجازه داده بودند تا در آنجا کتابفروشی راه بیندازم. کتابفروشی را کم‌کم با کتاب‌های روانشناسی پر کردیم. حدود دو ماه پس از تأسیس، روزی دو نفر وارد مغازه شدند که هر دو را می‌شناختم. یکی از آنها بازنشسته آموزش و پرورش بود و دیگری پزشک عمومی؛ هر دو از افراد شناخته‌شده شهرمان بودند.

وقتی وارد مغازه شدند، از وجود کتابفروشی تخصصی در زمینه روانشناسی ابراز خوشحالی کردند. حتی برای آنها هم این سوال مطرح بود که چطور تنها روی روانشناسی تمرکز کرده‌ام. به آنها گفتم که علاقه شخصی‌ام به روانشناسی باعث شده تا این مسیر را انتخاب کنم. در این هنگام، آن پزشک که فرد سرشناسی بود، دست راستم را گرفت. تعجب کردم که چرا دستم را گرفته است. او به دستم نگاهی انداخت و گفت: «موفق می‌شوی و عمر طولانی و با عزتی خواهی داشت.» سپس چیزهای مختصری دیگر هم گفت.

با شنیدن حرف‌هایش، جرقه‌ای در ذهنم زده شد و تصمیم گرفتم این علم را بیشتر دنبال کنم. این تجربه برایم چنان لذت‌بخش بود که مصمم شدم حتماً در این زمینه بیشتر یاد بگیرم.

تازه خواندن کتاب “پاپیون” را تمام کرده بودم. کسانی که این کتاب را خوانده‌اند، می‌دانند که پاپیون خالکوبی بلد بود و در جریان زندان و فرار از آن، این مهارت به کمکش آمد. حتی این تخصص برای او منبع درآمدی شد. او از دختران آن جزیره در ازای خالکوبی، یاقوت می‌گرفت. به هر حال، من هم بعد از خواندن این کتاب به خودم قول دادم که حتماً این علم را یاد بگیرم. شاید روزی به دردم بخورد.

دوستان، هر کسی که چنین تخصصی داشته باشد، جذابیت، اعتبار و بسیاری چیزهای دیگر به دست می‌آورد. من هم با عشق و اشتیاق شروع به یادگیری این علم کردم. اوایل بسیار سخت بود، واقعاً خیلی برایم چالش‌برانگیز بود، اما چون عشق و علاقه‌ام زیاد بود، سختی‌ها برایم کمرنگ‌تر شدند. واقعاً نمی‌دانستم از کجا باید شروع کنم.

یک مجموعه کتاب دایره‌المعارف پنج جلدی درباره کف‌بینی به دستم رسیده بود که نوشته دکتر “میم کاتاکار”، افسر پاکستانی بود. با اینکه عنوانش دایره‌المعارف بود، ولی کمبودها و نقص‌هایی داشت. اوایل که شروع کردم، متوجه شدم نیمی از این کتاب قطور فقط مقدمه است. کار برایم خیلی سخت بود و واقعاً نمی‌دانستم چه کار باید بکنم و از کجا باید شروع کنم.

چندین بار به نزد آن دکتر رفتم، ولی او به من گفت: «فکر نکن که من در این کار متخصصم. خودت باید بروی دنبالش، خودت باید زحمت بکشی. تو که اینقدر به این علم علاقه‌مندی، پس خودت برو یاد بگیر.»

این حرف‌ها باعث شد تا به تنهایی راه خودم را پیدا کنم. نه کسی از من پشتیبانی کرد، نه کسی دلگرمم کرد و نه کسی به من انگیزه داد. تنها خودم بودم که به خودم انگیزه دادم و شروع کردم.

مصاحبه با آقای کمال دانا متخصص علم کف بینی

کافه گفتگو: آقای کمال دانا چه چیزی در کف‌بینی برای شما جذاب است و چه تفاوتی با سایر هنرهای پیشگویی دارد؟

آقای کمال دانا : شاید برای بسیاری این سوال پیش بیاید که اصلاً این علم واقعاً وجود دارد یا صرفاً خرافات و فال‌گیری است. باید بگویم که سابقه این علم به ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد. اما متأسفانه، طی ۱۷۰ سال گذشته، کولی‌ها نام “فال” را روی آن گذاشتند، در حالی که اصلاً فال نیست. حدود ۳۰ یا ۴۰ سال پیش، آنها در خیابان‌ها حضور داشتند، به خصوص زنانشان. زن‌ها دست مردان را می‌گرفتند و می‌گفتند: “بیا برایت فال بگیرم.” به همین دلیل، مردم دید خوبی نسبت به این علم پیدا نکردند.

البته این روزها کولی‌ها را از خیابان‌ها جمع کرده‌اند، اما همچنان در برخی اماکن مذهبی حضور دارند. با این حال، بیشترشان چیزی از این علم نمی‌دانستند و تنها چیزهایی می‌گفتند که به دل مردها بنشیند. مردان هم معمولاً از حرف‌هایشان خوششان می‌آمد و دستشان را در جیب می‌کردند و ۱۰۰ یا ۲۰۰ تومان می‌دادند، که در آن زمان پول زیادی بود. این نوع برخورد باعث شد تا مردم به اشتباه فکر کنند که این علم، نوعی فال‌گیری است.

اما زمانی که من شروع به مطالعه و تحقیق در این زمینه کردم، متوجه شدم که سابقه این علم به ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد و دریافتم که این علم است و نه فال.

در هر حال، من تصمیم گرفتم که عمیق‌تر وارد این علم شوم و یک دستگاه اسکن تهیه کردم. آن زمان تازه شروع به مطالعه کرده بودم. کتابفروشی من پر شده بود از افرادی که به این علم علاقه‌مند بودند و از من می‌خواستند کف دستشان را بررسی کنم. من هم تازه کارم را شروع کرده بودم و واقعیت این است که هنوز چیز زیادی نمی‌دانستم.

به هر حال، از کف دستشان اسکن می‌گرفتم و شب‌ها این اسکن‌ها را به خانه می‌بردم. تصاویر را با آنچه در کتاب‌هایم دیده بودم مقایسه می‌کردم؛ مثلاً خط سر، خط قلب و خط زندگی را بررسی می‌کردم و نکات مختصری برایشان می‌نوشتم. صبح روز بعد، نوشته‌هایم را به آنها می‌دادم و آن‌ها از این کار بسیار لذت می‌بردند. می‌گفتند: “این خیلی برایمان جالب و لذت‌بخش است.”

این بازخوردهای مثبت و تأیید آن‌ها به من روحیه داد و انگیزه‌ای شد تا به یادگیری این علم ادامه دهم.

خلاصه، متوجه شدم که آن کتاب کامل نیست و اطلاعات زیادی در آن موجود نیست. یک روز، خانمی پیش من آمد و گفت: «آقای دانا، در آرشیو اداره ما یک کتاب خیلی قدیمی هست که اگر بخواهید می‌توانم آن را برای شما بیاورم. این کتاب درباره علم کف‌شناسی است.» من از او بسیار تشکر کردم و گفتم که واقعاً دوست دارم آن کتاب را برایم بیاورد.

در آن زمان، یکی از دوستانم که همان فردی بود که در ابتدای صحبت‌هایم به شما معرفی کردم و بازنشسته آموزش و پرورش بود، کار صحافی هم انجام می‌داد. از همان دیدار اول با هم دوست شدیم و او کار صحافی را به من یاد داد. وقتی آن خانم کتاب را برایم آورد، متوجه شدم که این کتاب واقعاً کامل است. من کتاب را باز کردم و از هر صفحه‌اش یک کپی برداشتم و سپس کتاب را صحافی کردم. به شکلی صحافی کردم که انگار کتاب هیچ تغییری نکرده و خانم اصلاً متوجه نشد که تمام ورق‌های آن باز شده است.

پس از کپی‌برداری، متوجه شدم که علامت‌های بسیار جالب و جدیدی در آن کتاب وجود دارد که قبلاً هرگز ندیده بودم. من شروع به یادداشت کردن تمامی علامت‌ها کردم و به طرز عجیبی، به محض اینکه به کف دستی نگاه می‌کردم، بلافاصله می‌فهمیدم که چه نشانه‌ای دارد. خدا را شکر، دیگر نیازی به کتاب و منابع دیگر نداشتم.

به عنوان مثال، اگر در هر کجای دنیا خط قلبی را می‌دیدم که سقوط کرده بود، این یکی از نشانه‌های شایع جدایی است. البته جدایی به معنای طلاق نیست، چون جدایی با طلاق خیلی فرق دارد. جدایی یعنی دور شدن. ما افرادی داریم که سال‌ها از هم دورند ولی طلاق نگرفته‌اند.

این نشانه‌ها را می‌توان مشابه علامت‌های راهنمایی و رانندگی در جاده‌ها دانست. به طور مثال، اگر علامتی نشان دهد که در گردش به چپ خطر وجود دارد، پیشگویی نمی‌کند. ما فقط می‌دانیم که ۱۰۰ متر یا ۲۰۰ متر جلوتر، یک پیچ به سمت چپ وجود دارد که باید به آن توجه کنیم. به همین ترتیب، ما نیز از روی علامت‌هایی که بر روی کف دست‌ها حک شده است، اطلاعاتی را که از کتاب‌ها آموخته‌ایم، می‌خوانیم و درمی‌یابیم که چه نشانه‌هایی وجود دارد.

خلاصه، تجربیات خود را جمع‌بندی کردم تا یک کتاب آماده کنم، اما واقعاً وضعیت صنعت انتشارات در کشور ما خوب نیست و به این نتیجه رسیدم که برای چاپ سرمایه‌گذاری نکنم. با این حال، شکر خدا، من یک دوره آموزشی آماده کرده‌ام که به نظر من کامل‌ترین پکیج آموزشی در دنیا است. من صفر تا صد این علم را با زبانی بسیار شیوا و ساده شرح داده‌ام و کسانی که علاقه‌مند باشند، می‌توانند این پکیج را تهیه کنند.

سوال شده که چه چیزی در این علم برای من جذاب بود. ببینید، علامت‌هایی که در کف دست وجود دارد، در تمام دنیا استاندارد است. مثلاً هر جا که شما دیدید خط سرنوشت به سمت بالا آمده و به خط سرگیری متصل شده است، این نشان‌دهنده این است که شخص در برنامه‌هایش مانده و نمی‌تواند در آن دخل و تصرفی داشته باشد. این نکته در هر کجای دنیا و در دست هر کسی همین معنی را دارد.

حالا خیلی‌ها می‌گویند که خطوط کف دست تغییر می‌کند. این موضوع را باید کسی توضیح دهد که واقعاً در این علم متخصص است؛ نویسنده یا محققی که به این حوزه آشنا باشد، نه عوام که از خود هر طور که می‌خواهند صحبت کنند. مثلاً مگه شما تا به حال یک اثر انگشت را دیده‌اید که تغییر کند؟ به عنوان مثال، این اثر انگشت دوران جوانی، این اثر انگشت دوران میانسالی و این اثر انگشت دوران پیری. آیا شما چنین چیزی شنیده‌اید؟ نه، این هم از این قاعده مستثنی نیست.

جذابیت این علم برای من در این است که کاملاً حقیقی و قابل اعتماد است. برخی می‌گویند که چندان هم نمی‌توان روی آن حساب کرد، اما این مشکل از خود علم نیست؛ بلکه ناشی از افرادی است که در کف‌شناسی مهارت ندارند و برای اینکه خودی نشان دهند، هر چه از دهنشان می‌آید، می‌گویند. به همین دلیل، مردم تا به امروز دید خوبی نسبت به این علم نداشته‌اند.

باور کنید، من خودم در لباس مشتری به بسیاری از این افراد که ادعای استادی می‌کنند، مراجعه کرده‌ام. برای یکی از این افراد در شهرستان، صف بسته بودم. از اول صبح نشسته بودم و نزدیک‌های ناهار نوبتم شد. وقتی نوبت من رسید، گفت: “برای چی اومدی؟” گفتم: “اومدم کف دستم را نگاه کنید.” وقتی به دستم نگاه کرد، متوجه شدم که او حتی یک صدم از این علم را هم نمی‌دانست. او فقط بلد بود خوب صحبت کند و چند سوال از من بپرسد و سپس همان‌ها را به شکلی دیگر به خود مشتری تحویل دهد. به‌واقع، او یک صدم از این علم را هم بلد نبود.

کافه گفتگو: آقای کمال دانا آیا یادگیری کف‌بینی نیاز به آموزش خاصی دارد یا این توانایی به‌طور طبیعی در شما شکل گرفته است؟

آقای کمال دانا : به نظر من، نیازی به استعداد خدادادی نیست؛ این تنها عشق و علاقه به یادگیری است. هر کسی که واقعاً به این علم و یادگیری آن عشق داشته باشد، به راحتی می‌تواند آن را یاد بگیرد.

ما تا به حال کف‌شناسان ماهری نداشتیم و واقعاً کسی پیش قدم نشده بود که دوره‌های آموزشی یا پکیج‌های آموزشی ارائه دهد. به همین دلیل، مردم به سراغ کتاب‌ها رفتند. اما کتاب‌ها به حدی پیچیده هستند که اگر کسی وارد آن‌ها شود، به راحتی گم می‌شود. من می‌دانم که ۹۹ درصد از کسانی که به این علم علاقه‌مند بودند، به دلیل گم شدن در کتاب‌ها بیزار شده و آن‌ها را کنار گذاشتند.

اما شکر خدا، علم پیشرفت کرده و اکنون از کانادا، ترکیه و ایرلند برای من کتاب‌هایی آمده است. این کتاب‌ها ترجمه شده‌اند و ما از هر کدام از آن‌ها چند مطلب جدید استخراج کرده‌ایم و در نهایت یک پکیج آموزشی بسیار عالی آماده کرده‌ایم. این پکیج به زودی آماده می‌شود و با زبانی بسیار ساده و همراه با تصویر و فیلم‌برداری توضیح داده شده است. برای کسانی که واقعاً بخواهند این علم را یاد بگیرند، کار بسیار راحتی است و قیمت پکیج نیز به‌گونه‌ای تعیین شده که برای اکثریت قابل تهیه باشد.

شاید برای برخی از شما سوال باشد که از کف‌شناسی چه موضوعات مهمی می‌توان گفت. موضوعاتی که برای هر فرد مهم است، معمولاً بیشتر از پنج یا شش تا نیست. بسیاری از افراد برای ازدواج، ارتباط، پیشرفت، موفقیت، شکست، ثروت، فقر، مهاجرت، فرزندان، پول و بیماری‌ها اهمیت قائل هستند. اما یک کف‌شناس ماهر می‌تواند از روی کف دست به خیلی چیزها پی ببرد.

من به شما می‌گویم که بیش از صد موضوع وجود دارد که می‌توان به آن‌ها اشاره کرد؛ از ازدواج، طلاق و جدایی، تا خیانت، خودکشی، قتل، ترور، موفقیت، شکست، مهاجرت و ازدواج در یک کشور دیگر. تقریباً هر چیزی که به ذهنتان برسد، می‌توانم درباره‌اش صحبت کنم و بیشتر از صد موضوع در این زمینه وجود دارد.

مصاحبه با آقای کمال دانا متخصص علم کف شناسی
مصاحبه با آقای کمال دانا متخصص علم کف شناسی

بخش دوم: ورود به فضای مجازی و اینستاگرام

کافه گفتگو: آقای کمال دانا چه شد که تصمیم گرفتید کف‌بینی را در اینستاگرام معرفی کنید و از این فضا برای کسب درآمد استفاده کنید؟

آقای کمال دانا : من تا حدود اردیبهشت یک پیج اینستاگرام راه‌اندازی کرده بودم، اما فقط ۲۰۰ فالوور داشتم. باور کنید هر کاری می‌کردم، فالوورهای من زیاد نمی‌شدند. من همواره می‌گفتم: «خدایا، آیا ممکن است روزی فالوورهای من به ۵۰۰ برسند؟» برای جذب فالوور، کاغذهایی چاپ کرده بودم و روی آن‌ها عکسی از دست خودم را گذاشته بودم و هر صفحه را چهار بار کپی می‌کردم. من بر روی آن‌ها تصاویری می‌کشیدم و با گوشی‌ام از آن‌ها فیلم می‌گرفتم. شبی پنج تا شش فالوور اضافه می‌شد.

یک شب به ذهنم خطور کرد که بیایم همین تصاویر را روی کف دست خودم نشان دهم. بنابراین، با زحمت زیاد، توانستم یک روان‌نویس تهیه کنم که با شستن پاک می‌شد. باور کنید، روان‌نویس‌هایی که قبلاً گرفته بودم، حتی بعد از دو روز پاک نمی‌شدند و آثارشان باقی می‌ماند. بالاخره، با زحمتی زیاد، یک روان‌نویس پیدا کردم که با آب پاک می‌شد.

پس از چند باری که دستم را شستم، اولین تصویر را روی دستم کشیدم و دیدم کم‌کم فالوورهای من افزایش یافتند. یادم می‌آید یک شب در خردادماه، تصویری کشیدم که نشان‌دهنده اختلاف بین زن و شوهر بود و در یک شب، ۱۳ هزار فالوور به من اضافه شد. این تصویر به قدری جذاب بود که ریلز من چهار میلیون بار دیده شد.

از آن به بعد، هر شب فالوورهای من بیشتر و بیشتر شدند و خودم هم تشویق شدم که از این به بعد تصاویر را روی دست خودم بکشم. شکر خدا، تا به امروز هیچ تبلیغی نکردم و در عرض چهار ماه، از خرداد تا مهر، فالوورهای من به حدود ۱۷۰ هزار نفر رسیدند. خدا را شکر.

کافه گفتگو:آقای کمال دانا برای تبلیغ صفحه اینستاگرام و جذب مخاطب، از چه روش‌هایی استفاده کردید؟

آقای کمال دانا : خدمت شما عرض کردم که من هیچ‌گونه تبلیغی انجام ندادم. نه به هیچ وجه تبلیغ کردم و نه به سراغ کسانی که فالوور می‌فروختند رفتم. واقعاً من هیچ‌یک از این کارها را بلد نبودم. تنها دلیل افزایش فالوورهای من این بود که مخاطب‌هایی که به من علاقه‌مند بودند، خودشان به من پیوستند و جزو فالوورهای من شدند. من از هیچ راه دیگری برای جذب فالوور استفاده نکردم.

بخش سوم: کسب درآمد و بازاریابی آنلاین

کافه گفتگو: آقای کمال دانا چطور از اینستاگرام به عنوان پلتفرمی برای کسب درآمد استفاده می‌کنید؟ مثلاً آیا مشاوره‌هایتان را به‌صورت آنلاین و از طریق دایرکت انجام می‌دهید؟

آقای کمال دانا : افرادی که می‌خواهند من کف دستشان را ببینم، به دایرکت من پیام می‌زنند. من برای اینستاگرام خودم یک ادمین دارم، چون شکر خدا سرم آن‌قدر شلوغ است که نمی‌توانم به کامنت‌ها پاسخ دهم. تمام کارهای اینستاگرام من به عهده‌ی ایشان است. افرادی که علاقه‌مند هستند، می‌توانند در آنجا کامنت بگذارند یا پیام ارسال کنند. من همچنین آدرس تلگرام خود را در آنجا گذاشته‌ام تا مستقیماً وارد تلگرام من شوند. در تلگرام می‌توانم کف دستشان را بررسی کنم.

کافه گفتگو: آقای کمال دانا برای کسانی که می‌خواهند در حوزه هنرهای پیشگویی مثل کف‌بینی در فضای آنلاین فعالیت کنند، چه توصیه‌ای دارید؟

آقای کمال دانا : افرادی که می‌خواهند این علم را یاد بگیرند، بعید می‌دانم بتوانند به راحتی از روی کتاب‌های موجود در بازار یاد بگیرند، زیرا این کتاب‌ها بسیار پیچیده‌اند. حتماً نیاز به یک استاد دارند که در کنار آن‌ها باشد. واقعاً پیدا کردن چنین استادی کار آسانی نیست و اگر هم پیدا شود، زمان‌بر خواهد بود. با این حال، اگر یک نفر راهنما در کنارشان باشد، یادگیری بسیار آسان‌تر خواهد شد.

خبر خوبی برای کسانی که می‌خواهند این علم را یاد بگیرند دارم: پکیج من در حال آماده‌سازی است و ان‌شاءالله به زودی به پایان می‌رسد. کیفیت این پکیج بسیار بالا است و به نظر من، بدون خودستایی، کامل‌ترین پکیج در زمینه کف‌شناسی در دنیاست. من صفر تا صد این علم را با زبانی بسیار ساده و شیوا توضیح داده‌ام و هیچ مطلبی را از قلم نینداخته‌ام.

در اینستاگرام، به دلایل مختلف نمی‌توانم همه چیز را به طور کامل بیان کنم و در واقع دستم بسته است. اما در این پکیج، همه چیز به طور کامل توضیح داده شده است. طراحی این پکیج به گونه‌ای است که به محض نوشتن یک عبارت، اطلاعات مربوط به آن بلافاصله در دسترس قرار می‌گیرد و دیگر نیازی به ورق زدن کتاب‌ها نیست.

در ویدیوها، مطالب به صورت نوشتاری و گفتاری ارائه می‌شوند و هیچ علامتی یا موضوعی را از قلم نینداخته‌ایم. همچنین، افرادی که این پکیج را تهیه کنند، یک کد خاص دریافت می‌کنند و فقط آن‌ها حق دارند سوالاتی را مطرح کرده و اشکالات خود را رفع کنند.

کافه گفتگو: آقای کمال دانا آیا روش‌های خاصی برای تعیین قیمت و ارائه خدمات دارید؟ و چطور اطمینان حاصل می‌کنید که مشتریان راضی باشند؟

آقای کمال دانا : خدا را شکر، تا به امروز تنها تعداد کمی از افراد هستند که فقط قصد آزار و اذیت دارند. اوایل خیلی ناراحت می‌شدم، اما اکنون دیگر برایم مهم نیست. برخی از افراد، حتی بعد از اینکه من کف دستشان را بررسی کردم و حقیقتی را بر اساس وجدان کاری‌ام بیان کردم، به خاطر یک مسئله جزئی ناراحت شدند. من همیشه سعی می‌کنم حقیقت را بگویم، اما برخی افراد فقط دوست دارند آن چیزی را بشنوند که خودشان می‌خواهند و واقعیت را نمی‌خواهند بپذیرند.

به عنوان مثال، خانمی دست آقایی را برای من فرستاده بود و گفت که می‌خواهد با او ازدواج کند. من بر اساس وجدانم به او گفتم که این آقا در درونش ترسو است و نمی‌تواند تصمیم‌گیری کند و به اندازه کافی اعتماد به نفس ندارد و این شخص برای او ایده‌آل نیست. بعد از این صحبت، آن خانم که چند روز پیام می‌داد و من را اذیت می‌کرد، به من گفت که به چه دلیلی این حرف‌ها را می‌زنم. او اعلام کرد که اصلاً به این علم ایمان ندارد و شماره کارت خود را برای من فرستاد تا من وجه را به او برگردانم. من هم به دلیل اینکه حقیقت را به او گفتم، پول را برایش فرستادم.

برخی افراد واقعاً نمی‌خواهند حقیقت را بشنوند. اما خدا را شکر، تا به امروز هر کسی که دستش را بررسی کرده‌ام، نتیجه‌اش مثبت بوده است. به عنوان مثال، امروز دست یک خانم دندانپزشک را بررسی کردم و او به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. او گفت که نمی‌داند چه بگوید چون همه چیز عین واقعیت و حقیقت بود. در نهایت، او اعلام کرد که من را به تمام همکارانش معرفی خواهد کرد.

مصاحبه با آقای کمال دانا متخصص علم کف بینی
مصاحبه با آقای کمال دانا متخصص علم کف بینی

بخش چهارم: تجربه‌ها و چالش‌ها

کافه گفتگو:  آقای کمال دانا تاکنون چه تجربه‌ای از برخورد با مخاطبان در فضای آنلاین داشته‌اید؟ آیا بازخوردها بیشتر مثبت بوده است؟

آقای کمال دانا : همان‌طور که قبلاً اشاره کردم، در آقایان واقعاً هرچه بگوییم، معمولاً آن‌ها می‌گویند که “استاد، حقیقت را به ما بگو.” اما در مورد خانم‌ها، برخی از آن‌ها دوست ندارند حقیقت را بشنوند. نه اینکه بگوییم تعداد زیادی هستند، اما هستند خانم‌هایی که خودشان می‌گویند که واقعیت را بگویید، اما وقتی حقیقت را به آن‌ها می‌گویم، به آن شک دارند و راضی نمی‌شوند. مثلاً می‌گویند: “نه، حالا این‌طور هم نیست.” من هم می‌گویم: “بابا، این‌ها روی دست شما هک شده‌اند؛ دست که دروغ نمی‌گوید.”

به عنوان مثال، یک شب خانمی ۴۲ ساله به من پیام داد. هرچه من به او گفتم، او می‌گفت: “آفرین استاد، شما واقعاً در کار خود ماهرید.” اما در پایان که گفتم اگر سوالی دارید بپرسید، او سوال عجیبی از من پرسید: “ببخشید، شما سبکتان هندی است یا چینی؟” من پاسخ دادم: “سبک من نه هندی است و نه چینی؛ سبک من یک سبک غربی است.” او در پاسخ گفت: “نه، من سبک هندی و چینی را می‌خواستم. لطف کنید این شماره کارت  و پول را به من برگردانید.”

واقعاً چنین افرادی هم وجود دارند.

کافه گفتگو: آقای کمال دانا بزرگ‌ترین چالش‌هایی که در مسیر کسب درآمد از این طریق با آن‌ها مواجه بوده‌اید، چه چیزهایی بوده است؟

آقای کمال دانا : برای بررسی کف دست یک فرد، معمولاً یک ربع تا ۲۰ دقیقه کافی است. در واقع، این زمان معمولاً مناسب است و در نهایت ممکن است به نیم ساعت نیز برسد. اما برخی از دست‌ها هستند که به علت تعداد زیاد سوالاتی که پرسیده می‌شود، تا دو ساعت یا حتی دو ساعت و نیم طول می‌کشد.

بسیاری از افراد این علم را با فال اشتباه می‌گیرند. به عنوان مثال، بیشتر مخاطبان من خانم‌ها هستند و آن‌ها معمولاً دوست دارند در مورد دیگران، مثل همسایه‌ها، خاله‌ها یا عموهاشان، اطلاعاتی بشنوند. من به آن‌ها می‌گویم: “خانم محترم، این علم فقط مختص شماست و من نمی‌توانم درباره دیگران نظری بدهم.”

گاهی افراد انتظارات غیرواقعی دارند. مثلاً تصور می‌کنند که من باید بگویم که شخصی با لباس سفید و اسبی سفید از دور می‌آید. در حالی که من فقط می‌توانم از طریق خط ازدواج بگویم که ازدواج شما عالی است و همسرتان از هر نظر ایده‌آل شماست.

مشکل اصلی من این است که بسیاری از سوالاتی که از من پرسیده می‌شود، ربطی به این علم ندارد و این مسأله وقت من و دیگر مشتری‌ها را می‌گیرد. مثلاً در یک روز، به شش نفر وقت داده‌ام و فقط به چهار نفر می‌رسم. این موضوع باعث می‌شود که من خیلی خسته شوم و به شب که می‌رسد، تمرکزم را از دست بدهم. در نتیجه، دو نفر باقی‌مانده ممکن است از من بپرسند که چرا کارشان را انجام نداده‌ام. من مجبور می‌شوم وضعیت را برای آن‌ها توضیح دهم و می‌گویم که به خاطر تعداد سوالات، زمانم به‌هم ریخته است.

این مشکلات به ویژه زمانی بیشتر می‌شود که مشتریان صبور هستند و تحمل می‌کنند. من برخی از مشتری‌ها را داشتم که سه یا چهار روز صبر کرده‌اند تا نوبتشان بیفتد و کارشان انجام شود.

کافه گفتگو: آقای کمال دانا آیا با انتقادات یا شکاکیت‌های خاصی روبرو شده‌اید و چطور با این مسائل برخورد می‌کنید؟

آقای کمال دانا : بله، انتقاداتی از من شده که برخی از آن‌ها واقعاً سازنده بودند و من از آن‌ها استقبال کردم. حتی از بیشتر افرادی که از من انتقاد کردند، تشکر کردم. در اوایل کارم، من فقط به شرح و توضیحات می‌پرداختم تا این که یک روز خانمی از ترکیه با من تماس گرفت. او گفت که کار من عالی است، اما مانند فالگیرها، فقط توضیحاتی می‌دهم.

من ابتدا متوجه نشدم که منظورش چیست. او ادامه داد که “شما یک علامت را به ما نشان دادید و این برای ما جذاب بود.” او پیشنهاد کرد که هر چیزی که می‌گویم، به مشتریانم نشان بدهم. از او بسیار تشکر کردم و گفتم که باید عکس دست‌هایش را برای من ارسال کند. او در ابتدا قبول نمی‌کرد، اما من اصرار کردم و بالاخره توانستم او را متقاعد کنم.

بعد از آن، من هر چیزی را که می‌گفتم، بر روی کف دستش نشان می‌دادم و علامت‌گذاری می‌کردم. او گفت: “آفرین! این یک کار عالی است.” از آن روز به بعد، من رویکرد خود را تغییر دادم و شروع به نشان دادن مطالب به مخاطبانم کردم. مثلاً می‌گویم: “خط سرنوشت شما از تپه ما شروع شده و به طرف تپه مشتری می‌رود” و این را دقیقاً بر روی کف دستش نشان می‌دهم.

این تغییر واقعاً کار من را جذاب‌تر کرد و حالا مخاطبانم بسیار راضی‌تر هستند. به نوعی، این تغییر یک انقلاب در کار من به شمار می‌رود.

بخش پایانی: آینده و توصیه‌ها

کافه گفتگو: آقای کمال دانا برنامه‌های آینده شما برای گسترش کار و فعالیت در حوزه کف‌بینی و اینستاگرام چیست؟

آقای کمال دانا : من قصد دارم تا چند ماه آینده، ویدیوهای خود را به یوتیوب منتقل کنم و به درآمدزایی از این طریق فکر می‌کنم. واقعاً نمی‌خواهم از طریق تلگرام کار کنم، زیرا این کار مرا خسته می‌کند. به همین دلیل می‌خواهم تنها مشتریان حضوری را قبول کنم.

مکان من در تهران است و افرادی که می‌خواهند به صورت حضوری من را ملاقات کنند، می‌توانند به آنجا بیایند. این کار برای من بسیار لذت‌بخش است، زیرا هم از نزدیک با مشتریانم ملاقات می‌کنم و هم از اینکه دست‌هایشان را می‌بینم، لذت می‌برم.

در مورد آموزش خصوصی نیز، اگر کسی واقعاً تمایل دارد و هزینه آن را می‌پردازد، هیچ اشکالی ندارد. اما من معتقدم که پکیج آموزشی من برای افرادی که به یادگیری این علم علاقه‌مند هستند، کافی است.

همچنین، امیدوارم افرادی از کشورهای دیگر هم برای بررسی کف دست‌هایشان به من مراجعه کنند. احساس می‌کنم که در این کار موفق خواهم شد و برای آینده برنامه‌ریزی‌هایی دارم. هدف من این است که بهترین باشم.

کافه گفتگو: آقای کمال دانا آیا فکر می‌کنید این نوع کسب‌وکارها پتانسیل زیادی برای رشد در ایران و حتی جهان دارند؟

آقای کمال دانا : امروزه دنیای مجازی واقعاً عالی است. من متوجه شده‌ام که بیشتر عکس‌هایی که برای من ارسال می‌شود، از کشورهای دیگر است و واقعاً استقبال خوبی از این موضوع شده است. قبلاً، این‌گونه نبود و من فقط به صورت حضوری مشتریان را می‌دیدم که این کار بسیار خسته‌کننده بود.

چون خودم شهرستان هستم، باید مسافت طولانی تا تهران را طی می‌کردم و اطلاع‌رسانی هم به هیچ وجه وجود نداشت. به یاد دارم که در سال ۸۷، من تبلیغاتی را روی کاغذ چاپ کرده بودم. آن زمان هزینه چاپ یک کاغذ A5 حدود ۲۰ تومان بود. من ۲۰ تومان برای چاپ این تبلیغ می‌پرداختم و همچنین ۱۰ تومان به روزنامه‌فروش می‌دادم تا این تبلیغ را لای روزنامه بگذارد. کسانی که آن روزنامه را می‌خریدند، با تبلیغ من و دیگر تبلیغ‌ها آشنا می‌شدند. این کار به نوعی منبع درآمد خوبی برای روزنامه‌فروشان بود، زیرا خود روزنامه حدود ۱۰ تومان قیمت داشت و درآمد روزنامه‌فروش هم از این طریق تأمین می‌شد.

با این حال، این روش برای من پر دردسر بود و درآمد چندانی هم نداشت. اما شکر خدا در دنیای مجازی، اطلاعات به‌سرعت منتشر می‌شود و حالا حتی از کشورهای دیگر هم متوجه می‌شوند که یک نفر به نام کمال دانا هست که در این علم تخصص دارد. این افراد به من پیام می‌دهند و از من می‌خواهند که کف دست‌هایشان را بررسی کنم. واقعاً این موضوع به نظر من یک معجزه است؛ معجزه‌ای از عصر حاضر.

کافه گفتگو: آقای کمال دانا اگر می‌خواستید یک توصیه به کسانی که در حوزه کف‌بینی یا سایر هنرهای مشابه فعالیت می‌کنند بدهید، چه می‌گفتید؟

آقای کمال دانا : افرادی که می‌خواهند این علم را یاد بگیرند، واقعاً باید عشق و علاقه به این کار داشته باشند. بدون این عشق، هیچ‌گاه نمی‌توانند به یادگیری موفقی دست یابند. این کار نیاز به تمرکز و صبر دارد؛ یادگیری یک شب و روز نیست و زمان می‌برد. اما باید بگویم که با وجود ۲۰ سال تجربه خودم، کارها امروز بسیار راحت‌تر شده‌اند.

افرادی که واقعاً می‌خواهند این علم را یاد بگیرند، به نظر من در طول پنج یا شش ماه می‌توانند به هدف خود برسند. امکاناتی که اکنون در دسترس است، در زمان ما وجود نداشت. اما اکنون واقعاً امکانات برای یادگیری این علم فراهم شده است.

باید توجه داشت که هیچ چیزی در کوتاه‌مدت نتیجه نمی‌دهد. به عنوان مثال، بسیاری از تبلیغات در مورد لاغری سریع در ۳۰ روز وجود دارد. اما لاغری نیاز به زمان و روند طبیعی خود دارد. یکی از بستگان من دختری داشت که به دنبال یکی از این تبلیغات رفته بود و نتیجه‌اش دچار ناراحتی معده شد که حالا دو یا سه سال است که همچنان ادامه دارد.

پس نباید انتظار داشت که کسی بگوید در عرض یک ماه این علم را آموزش می‌دهند. یادگیری نیاز به مرور زمان دارد تا اطلاعات در ذهن شما ثبت و تثبیت شود. در واقع، هر چیزی که به‌سرعت یاد بگیرید، به‌سرعت هم فراموش می‌شود. این علم نیاز به تکرار و تمرین دارد.

بسیاری از افراد فکر می‌کنند یادگیری این علم سخت است، اما در واقع، تنها نیاز به یافتن یک قلق دارد که پس از پیدا کردن آن، یادگیری آسان خواهد بود. من به کسانی که واقعاً می‌خواهند این علم را یاد بگیرند، تمام تجربیاتم را به اشتراک خواهم گذاشت. من آدم حسودی نیستم و برای من هیچ اشکالی ندارد که دیگران هم این علم را یاد بگیرند.

این علم می‌تواند منبع درآمد خوبی برای افراد باشد، به‌ویژه برای کسانی که می‌خواهند مهاجرت کنند. به‌عنوان مثال، من ۱۳ سال پیش، خانمی از یکی از کشورهای آمریکای جنوبی را ملاقات کردم که به من گفت: «من اینجا هستم، شما هم بیایید. من می‌توانم اقامت‌تان را برایتان بگیرم. اینجا برای یک کف دست ۲۰۰ تا ۳۰۰ دلار می‌دهند.» واقعاً پول کمی نیست.

توصیه من این است که به جای انجام کارهای سطح پایین مانند شستن ظرف‌ها یا نگهداری از سالمندان، این علم را یاد بگیرند. این علم در کشورهای دیگر بسیار جذاب و مورد توجه است و می‌تواند منبع درآمد خوبی برای آن‌ها باشد.

آقای کمال دانا در پایان از شما سپاسگزارم که در این مصاحبه شرکت کردین . اگر سخنی به عنوان کلام آخر دارید خوشحال میشم بفرمایید .

آقای کمال دانا : برای همه شما آرزوی موفقیت و بهترین‌ها را دارم. امیدوارم که توانسته باشم به سوالات شما در این زمینه به خوبی پاسخ دهم و اطلاعات مفیدی را ارائه کنم. آرزوی پیشرفت و موفقیت برای شما دارم و امیدوارم در مسیر یادگیری و رشد به هدف‌های خود دست یابید.

با تشکر از توجه و همراهی شما!

تاریخ آخرین آپدیت:  8 ماه قبل

پایان
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *